کاریزماتیک

سلام سلام

امروز میخوام راجع به یک تکنیک صحبت کنم که برای متقاعد کردن مخاطب خیلی کاربرد داره و به شدت تاثیرگذاره.

تکنیک اثر جمع.

بله اثر جمع

طبق این اثر آدم ها اگر ببینند، که آدمهای زیاد دیگری، یک کاری را انجام میدهند، ناخودآگاه ترغیب میشوند و آنها هم همان کار را انجام دهند.

مثلا اگر ناگهان وارد خیابانی شویم که همه آدمها به آسمان خیره شده اند، ما هم مانند آنها به آسمان خیره میشویم که «چه خبره»!

این رفتار به خاطر اثری است که از جمع میگریم.

تا حالا این ضرب المثل رو شنیدین؟ «گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»

این ضرب المثل هم اشاره به همین اثر داره.

همه شرکت ها برای تبلیغات از این تکنیک استفاده میکنند تا فروش خود را افزایش دهند.

مثلا موسسات اعتباری زیادی وجود داشت که ورشکسته شدند و افراد میدانستند که نباید ب این موسسات اعتماد کنند و سرمایه خود را به آنها نسپارند. اما با خودشان میگفتند «آدمای زیادی این کار رو انجام میدن... همشون میدونن. اگه ضرر کنیم همه ضرر میکنیم اگر گول خوردیم هم همه گول خوردیم».

فکر میکنید چطور میتوان این تکنیک را پیاده سازی کرد؟ 

تصور کنید میخواید از یه نفر 100 هزار تومان پول قرض بگیرید، 

چطور از او درخواست کنیم که احتمال پذیرشش بالا بره.

میتونیم به افرادی که قبلا ازشون پول قرض کردیم و سر وقت بهشون برگردوندیم، اشاره کنیم.

این تکنیک باعث میشه که مخاطب بیشتر و راحتتر متقاعد بشه.

یک مثال واقعی وجود دارد:

اگر گربه گوشه رینگ گیر کند و احساس خطر کند، به جای اینکه فرار کند شروع به می‌کند به چنگ انداختن!

این مثال فقط در مورد گربه ها صدق نمیکند

بله ما آدمها هم همینطور هستیم

اگر در موقعیتی گیر بیفتیم و راه فرار نداشته باشیم، شروع میکنیم به حمله.

مثلا در مذاکره، افراد تازه کار و کم تجربه، دائم دنبال تکنیک هستند که طرف مقابل را متقاعد کنند و او را به گوشه ای بیندازند و راه فرار را بر او ببندند تا مجبور به قبول شود.

اما خودتان امتحان کنید، خواهید دید که چقدر عصبانی و لجباز می‌شوند، حتی اگر یه ذره هم موافق بود دیگر الان نیست!

چند سال پیش به دوست صمیمی ام پیشنهاد همکاری دادم، ابتدا کمی مخالفت کرد که «نه بابا اینکار به درد نمیخوره... بی کلاسه... پرستیژ نداره و.... فقط آموزش هایی که بهت میدن به درد بخوره تا جای دیگه سرکارهای دیگه استفاده کنیم...». همین حرفش را دستم گرفتم و دیگر ول کن نبودم... دائم میگفتم بیا... بیا شروع کنیم... ما اینجا حرف زدنمون قوی میشه و فلان و از این حرفا...

اینقدر گفتم و سریش شدم که دوستم کلا باهام قطع ارتباط کرد!

این شد درس عبرت برای من.... که اصرار نکنم بلکه اختیار بدم برای انتخاب... بلد بشم چطوری ترغیب کنم نه اجبار

در واقع در متقاعدسازی یک اصل وجود داره، اصل آزادی...

یعنی مخاطب باید احساس کنه آزاده و حق انتخاب داره

اینطوری احتمال پذیرش ما بیشتر میشه.

بهتره در مذاکره ها و درخواست هامون این نکته رو رعایت کنیم.

فرض کنید که شما یکی از دوستان من هستید و از من خواستید که بهتون زنگ بزنم.

من دو تا جمله در جواب به شما میتونم بگم:

جمله اول: بهت زنگ میزنم

جمله دوم: حتما بهت زنگ میزنم

کدومش اثرگذارتره؟

فکر میکنم با من موافق باشین که جمله دوم اثرگذارتره! اما چه اتفاقی افتاد؟ چه فرقی بین دو جمله بود؟

فرقشون این بود که من در جمله دوم از یک سری عبارات و جملات بدیهی ساز استفاده کردم که کلامم قطعیت بیشتری داشت.

واژگان بدیهی ساز چی هستند؟

واژگان بدیهی ساز مثل: قطعاً، حتماً، صد در صد، بدون شک، خیالت راحت، بی برو برگرد، یقیناً و... 

این کلمات به کلام قطعیت بیشتری میده و باعث میشه مخاطب دلگرمتر بشه و خیالش راحتتر باشه.

پس اگر میخواهید نفوذ کلامتون بیشتر بشه و روی دیگران بیشتر تاثیر بگذارید، از این کلمات استفاده کنید.

ارتباط موثر خیلی مهمه

اینو همه میدونیم

اگه بتونیم به مخاطب ارتباط موثر بگیریم جذبمون میشه و بهمون گوش میده و پیشنهاداتمون رو میپذیره (البته تا حد زیاد نه 100 درصد).

از وقتی وارد زمینه فن بیان و سخنرانی فهمیدم که ارتباط موثر چقدر میتونه کمک کنه ارتباطات موثر و قوی داشته باشیم و به واسطه این ارتباطات چقدر میتونیم فرصت عالی برای خودمون بسازیم و سریعتر و راحت‌تر به خواسته هامون برسیم.

الان که دارم این نوشته رو مینویسم ماه رمضونه و نزدیک افطار...

چقدر خوبه از خدا علاوه بر پول و مادیات، چیزای دیگه مثل ارتباطات قوی و دانش بالا بده، اینکه دیگران رو درک کنیم... احترام و عزتمون بیشتر بشه... پیش خدا عزیزتر بشیم...

بخشندگی و صبر و کمک هامون به ادمای دیگه بیشتر بشه

ارتباط موثر یعنی همین!

درک کنیم و از دیدگاه مخاطب باهاش وارد بشیم.